1-اعاده معدوم:بعضيها خيال كردهاند معاد يعنی اعاده معدوم . متكلمين قديم چقدر روی اين قضيه بحث میكردند كه اعاده معدوم محال نيست ، برای اينكه فكر میكردند معاد يعنی اعاده معدوم ، قيامت يعنی اعاده معدوم ، يعنی اول فرض میكردند كه اشياء معدوم میشوند ( معدوم مطلق ) آنوقت میگفتند آيا اگر چيزی معدوم مطلق شد ، بار ديگر امكان دارد وجود پيدا كند و يا اين از محالات است ؟ اين البته چيزی است كه اصلا لزومی ندارد ما روی آن بحث كنيم . ما چه دليلی داريم بر اينكه اشياء معدوم میشوند ، تا بعد بياييم روی مسأله اعاده معدوم بحث كنيم كه اعاده معدوم محال است يا ممكن ؟ ما نه دليل علمی داريم و نه دليل شرعی كه اشياء معدوم میشوند بالكليه و معنی قيامت يعنی اعاده آن معدومات . يكی از مسائلی كه فلاسفه با متكلمين گلاويز بودند ، مسأله اعاده معدوم است . فلاسفه میگويند اولا اشخاص معدوم نمیشوند تا بخواهند اعاده شوند ، آنها میگويند معدوم میشوند . بعد آنها [ متكلمين ] میگويند اعاده معدوم ممكن است ، اينها میگويند اعاده معدوم محال است . لزومی ندارد ما روی اين قضيه اصلا بحثی بكنيم ، اگر كسی لازم دانست بعدا سؤال میكند و ما روی آن بحث میكنيم .
2-عود ارواح به اجساد:بعضی ديگر معاد را به اين شكل توجيه میكنند : معاد يعنی عود ارواح به اجساد ، يعنی انسان وقتی كه میميرد روحش از بدنش مفارقت میكند و اين روح جدای از بدن هست در يك عالمی ( كه آن عالم را عالم برزخ میگويند ) تا وقتی كه بناست قيامت شود ، ولی وقتی كه قرار شد قيامت شود ، آن وقت روحها برمیگردند به بدنهای خودشان ، هر روحی به بدن خودش بر میگردد . اين طور آمدهاند مطلب را تعبير كردهاند . يك مطلب را بايد قبلا عرض كنم و آن اين است كه اتفاقا در تعبيرات قيامت ، ما كلمه " معاد " نداريم . از همه اسمهای قيامت معروفتر معاد است ولی اين اصطلاح ، اصطلاح شرعی نيست ، يعنی اصطلاح متشرعه است ، آنهم به مفهوم خاصی . در قرآن كريم ، ما كلماتی نظير معاد داريم مثل " ماب " ولی كلمه معاد را نداريم . در دعاها و احاديث هم من الان يادم نيست كه در جايی از قيامت با كلمه معاد تعبير شده باشد . كلمه معاد را ظاهرا متكلمين خلق كردهاند . اين كلمه میتواند كلمه درستی هم باشد يعنی با تعبيرات قرآن منطبق باشد اما چون معاد يعنی مكان عود يا زمان عود ( اسم مكان و زمان است ) ، آنها كه اين كلمه را گفتهاند به اين اعتبار گفتهاند كه قيامت را يا زمان عود به معنی اعاده معدوم میدانستهاند ، يا زمان عود ارواح به اجساد . در قرآن ، ما كلماتی شبيه كلمه معاد داريم ، كلمه معاد نداريم ولی كلمه " مرجع " يا " رجوع " و كلمه " ماب " داريم . " عود " يعنی بازگشت . " عود " را در جايی میگويند كه يك چيزی از يك اصلی آمده باشد ، دو مرتبه به آن اصل برگردد ، میگويند عود كرد . " رجوع " هم همين طور است ، " رجوع " هم يعنی بازگشت ، بايد يك آمدنی باشد تا بازگشت صدق كند ، و لهذا اگر در قرآن درباره قيامت كلمه " عود " نداريم ، كلمه " رجوع " داريم اما آنچه در قرآن كلمه " رجوع " و امثال آن آمده ، به معنای بازگشت به خداست ، يعنی تعبير قرآن اين است . در قرآن هيچ جا رجوع ارواح به اجساد نيامده ،يا هيچ جا رجوع به معنای [ بازگشت ] بعد از معدوم شدن نيامده ، بلكه تعبير اين است : " « انا لله »" ما از آن خدا هستيم ، " « و انا اليه راجعون »" (بقره / 157 ) و ما به سوی او بازگشت میكنيم . پس كلمه معاد را هم اگر ما به كار ببريم ، اگر به معنی عود الی الله استعمال كنيم ، آنوقت با تعبيرات قرآنی ، خوب منطبق میشود . يا اين تعبير : " « و ان الی ربك المنتهی »" (نجم / 42) و اينكه نهايت و تماميت و پايانی به سوی پروردگار است ، يعنی به سوی او همه چيز پايان میيابد ، " « ان الی ربك الرجعی »" (علق / 8 ) . و امثال اين تعبيرات .
3-عود ارواح به خداوند:محدثين متشرعه مثل مرحوم مجلسی ادعا میكنند كه اجماع همه اهل اديان است بر معاد به معنی عود ارواح به اجساد ، ولی عدهای میگويند نه ، ما اجماع داريم ولی نه اجماع به صورت عود ارواح به اجساد ، بلكه به معنی عود به سوی پروردگار . حالا اين عود به سوی پروردگار ، آيا مستلزم عود ارواح به اجساد است يا شكل ديگری ، بعد بايد ببينيم ولی آنچه كه قرآن گفته است ، از قيامت تعبير كرده به وقتی ، به روزی يا به نشئهای كه در آن نشئه انسانها به خدا بازگشت میكنند ، يعنی چه انسانها به خدا بازگشت میكنند ؟ اصلا آمدن از خدا يعنی چه و بازگشت به سوی خدا يعنی چه ؟ ولی هر چه هست ، قرآن اين طور گفته است ، حتی از قيامت تعبير به " القاء الله " كرده است ، منكرين قيامت را منكرين لقاء پروردگار ناميده : " « الذين كذبوا بلقاء الله »" (انعام / 31) يا : " « بل هم بلقاء ربهم كافرون " (سجده / 10) ، تعبيرات قرآن چنين تعبيراتی است . البته ما بدون اينكه بخواهيم رد يا قبول كرده باشيم ، [ نظريات مختلف را بيان میكنيم ] . همه اينها معتقدند كه تفسير ما درباره معاد اين است . هيچ كس نمی خواهد چيزی بر خلاف گفته پيغمبر گفته باشد ولی هر كدام به يك چيزهايی استناد میكنند و اين طور تفسير میكنند . از نظر بعضی ، مسأله قيامت و مسأله معاد يعنی عود كردن روحها بار ديگر به همان بدنهايی كه بودهاند و پوسيدهاند و متفرق و خاك شدهاند . بعضی ديگر معاد را به همان معنی عود الی الله میگيرند ولی میگويند عود ارواح الی الله ، جسم كه عودی ندارد به سوی خدا ، برای جسم معنی ندارد بگوييم به سوی خدا باز میگردد ، روح است كه میتواند درجات و مراتبی را طی كند كه به حسب آن درجات و مراتب به نشئه ربوبی نزديكتر باشد و بنابر اين قيامت يعنی بازگشت ارواح به سوی خدا . صرف اين مطلب را بخواهيم بگوييم ، میشود معاد روحانی مطلق كه اين بر خلاف ضرورت تعليمات انبياست ، يعنی در تعليمات انبياء درست است كه گفتهاند عود به سوی پروردگار ، ولی برای اين عود شكل هم معين كردهاند ، آن شكلی كه معين كردهاند صد در صد روحانی نيست . مسأله معاد در ميان قدمای فلاسفه اصلا مطرح نبوده ، يعنی اصلا معاد را انبياء آوردهاند نه فلاسفه . حتی ارسطو خودش قائل به فنای روح است و ابدا معتقد به بقای ارواح و عود ارواح و اين حرفها نيست و روح را يك موجود فانی و قابل فنا میداند . حكمای اسلامی از قبيل بوعلی طور ديگری معتقدند ، بوعلی میگويد كه از نظر برهان علمی و برهان عقلی ، ارواح باقی میمانند و بازگشت میكنند به سوی خداوند و سعادت و شقاوت آنها هم سعادت و شقاوت معنوی و عقلانی است ، يعنی لذتها و المها ، لذتها و المهای عقلانی است ( يعنی از نوع لذتی است كه عقل میبرد و از نوع رنجی است كه عقل میبرد ، نه از نوع لذت و المی كه انسان از راه جسم میبرد ) . ولی بعد میگويد اين راهی است كه ما از طريق علمی میتوانيم طی كنيم ، اين قدر میدانيم كه روح انسان فانی نمیشود و باقی میماند و در جهان ديگری يا معذب است يا متنعم ، ولی آن مقداری كه ما از راه دليل علمی میتوانيم بفهميم اين است كه فقط عقل انسان ( يعنی قوه عاقله انسان ) باقی میماند ، ساير قوای انسان هر چه هست ، همه معدوم میشوند و قوه عاقله به صورت يك امر مستقل و يك شیء مستقل و يك شخصيت مستقل كه شخصيت واقعی انسان هم همان عاقلهاش هست باقی میماند . ولی بعد میگويد لكن معاد جسمانی هم چيزی است كه پيغمبر به آن خبر داده است ، صادق به آن خبر داده است ، ما معاد جسمانی را هم قبول میكنيم به اعتبار اينكه مخبر صادق به آن خبر داده است . پس در واقع اين طور میگويد كه دليل علمی و عقلی ، ما را فقط در حد معاد روحانی راهنمايی میكند ولی اينكه معاد جسمانی باشد ، چيزی است كه ما از راه عقل نمیتوانيم كشف كنيم ولی چون مخبر صادق خبر داده ( اخبر به الصادق ) ما قبولش داريم (بوعلی را من واقعا مؤمن به پيغمبر میبينم ، عجيب هم به پيغمبر ايمان دارد )
4-عود ارواح به خداوند با كيفيت جسمانی:بعضی ديگر آمدهاند جمع ميان ايندو كردهاند ، به اين معنا كه نظريهای ابراز داشتهاند كه معنی آن اين است : در عين اينكه معاد عود به پروردگار است نه عود ارواح به اجسام (اجسام يعنی اين اجساد ، اين بدنهای خاك شده) ، ولی در عين حال خودش كيفيت جسمانی دارد . اينها كسانی هستند كه بر خلاف اعتقاد امثال بوعلی و ما قبل بوعلی كه فقط عقل انسان يك قوه مستقل و مجرد از بدن است ، اعتقاد دارند قوای حياتی انسان دو طبقه است : طبقه جسدی و طبقه غير جسدی ، و انسان دارای بدنی است كه آن را بدن مثالی و بدن برزخی ناميدهاند و آن بدن الان با اين بدن متحد است ، الان وجود دارد و وقتی كه انسانی میميرد ، اين بدن حكم يك تفالهای را دارد و آن حكم جوهر را دارد و اين بدن است كه دائما متحلل و فانی میشود ، متغير و فانی میشود و بدل پيدا میكند . میگويند اين بدن نسبت به آن بدن ، حكم موی سر و ناخن و اين جور فضولات را دارد . همين طوری كه يك انسان در طول عمر چندين بار اين بدن را عوض میكند ، مثلا به صورت زوائدی كه پوستههای بدن باشند يا به صورت ناخن يا به صورت مو ، به صورت انواع فضولات ، و اين بدن دائما عوض میشود ، مردن حكم اين را دارد كه يكمرتبه و يكجا آن بدن كه بدن حقيقی انسان است اين بدن را كه حكم لباسی را برای آن بدن دارد رها میكند و دور میاندازد . و آن بدن با اين بدن فرق میكند . اين بدن بالذات مرده است و حيات برای آن حالت عارضی دارد ولی آن بدن بالذات زنده است ، حيات جزء ذاتش است و عين ذاتش است و بنابر اين برای آن بدن ، ديگر مردن تصور ندارد . پس در عين اينكه [ معاد ] عود ارواح به كمال خودش است ولی به اين شكل جسمانی است . اين هم يك فرضيهای است در اينجا ، كه ببينيم آيا با تعبيرات قرآن جور درمیآي د يا جور در نمیآيد ؟ خيلی هم مشكل است ، با بعضی تعبيرات قرآن فوق العاده خوب جور در میآيد ولی منطبق كردنش با بعضی تعبيرات ديگر مشكل است .(کتاب معاد شهید مطهری )
به وبلاگ من خوش آمدید.
ممنون از بازدید شما.لطفا برای بهبود مطالب وبلاگ در نظر سنجی شرکت کنید و نظرات خودرا درباره وبلاگ بفرمایید همچنین به مطالب به تناسب محتوا امتیاز دهید. در ضمن فروم(انجمن تخصصی) وبلاگ هم راه اندازی شده است و می توانید باهمان نام کاربری و رمزی که در وبلاگ ثبت نام کرده اید وارد حساب کاربری خود در ان شوید و ازش بهره ببرید. با تشکر